دیکشنری
داستان آبیدیک
your obedient servan
jɔɹ obidiənt sɜɹvən
فارسی
1
عمومی
::
مطیع، تابع، فرمانبردار، پیرو، حرف گوش كن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
YOUNGSTER
YOUNKER
YOUR
YOUR AI CASTLE CONTINUES THE GIVEN TASK UNTIL FURTHER CHANGES
YOUR AND MY FATHER
YOUR BOOK
YOUR EXCELLENCY
YOUR EYES POP OUT OF YOUR HEAD
YOUR GOOD LADIES
YOUR GUESS IS AS GOOD AS MINE
YOUR HUMBLE SERVANT
YOUR IS BETTER THAN
YOUR IS NOT AS GOOD
YOUR LATE FATHER
YOUR MAJESTY
YOUR OBEDIENT SERVAN
YOUR PLACE OR MINE
YOUR PRESENCE IS REQ
YOUR REVERENCE
YOUR SECRET IS SAFE WITH ME
YOUR TRULY
YOUR VOCABULARY IS L
YOUR WORDS OFFENDED
YOUR WORSHIP
YOU'RE
YOU'RE ANOTHER
YOU'RE DERN TOOTIN'
YOU'RE EXCUSED
YOU'RE OUT OF YOUR MIND
YOU'RE TELLING ME
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید